loading...

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

بازدید : 665
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 7:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

🔰 یکی از غفلت‌های مهمی‌که همه ما در آن شریک هستیم، عدم ثبت و ضبط خاطرات شفاهی مهم نزدیکانمان است. پیش از این بخش‌هایی از خاطرات پدرم (بابامحمد باقری) از "کردستان"و " وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب" را منتشر کرده بودم و به لطف خدا متن زیر قسمت سوم از خاطرات شفاهی پدرم در مورد "نقش نیروهای گارد بنی‌صدر در حوادث ۱۴ اسفند ۵۹" است:

در مرکز تهران، نبش میدان حر، پادگان بزرگی هست که نام فعلی آن پادگان حر است و قبلا به نام لاهوتی شناخته می‌شد.

در زمان انقلاب آنجا مرکز آموزش نیروهای ویژه کلاه‌سبزهای ارتش و به اصطلاح به آن تیپ No Head می‌گفتند.

شنیده بودیم که برای آموزش‌های این تیپ مربیانشان را از آمریکا و اسرائیل می‌آورده‌اند و بعد از انقلاب بقایای این تیپ که نیروهای زبده‌ای هم بودند هنوز در پادگان حضور داشتند.

در حوادث انقلاب مردم اسلحه‌خانه‌ها را خالی کرده بودند و سلاح‌های زیادی در دست مردم بود، به همین خاطر امام اعلام کردند کسانی که از اسلحه‌خانه‌ها اسلحه برده‌اند، سلاح‌ها را برگردانند و یکی از مراکزی که محل جمع‌آوری اسلحه‌ها شد، همین پادگان بود.

به همین جهت سپاه دفتری را در محل ستاد این پادگان در اختیار گرفت و بعد از اتمام ماجرا هم اگرچه پادگان متعلق به ارتش بود اما به هر شکل ممکن ستاد و انبار بزرگ اسلحه‌ها که در مرکز ستاد قرار داشت را تحویل نداد و در آنجا باقی ماند.

به واسطه همین حضور توأمان نیروهای سپاه و ارتش، پادگان مدیریت دوگانه‌ای پیدا کرده بود، چون مرکز ستاد آن در دست سپاه بود و سایر قسمت‌ها در دست نیروهای ارتش قرار داشت.

بر سر همین فرماندهی دو گانه‌ای که در آنجا بود چند بار هم بین محسن رضایی و بنی‌صدر بحث بالا گرفته بود. بنی‌صدر می‌خواست سپاه آنجا را کامل تخلیه کند و در اختیار ارتش قرار دهد ولی محسن رضایی قبول نمی‌کرد.

به نظر می‌رسید بنی‌صدر برنامه‌هایی برای این پادگان دارد و به همین خاطر خیلی اصرار می‌کرد که سپاه باید از آنجا خارج شود.

من با اینکه دانشجو بودم ولی چون تشکیلات سپاه هنوز خیلی مثل الان رسمی‌نبود و بچه حزب‌الهی‌ها همه با هم کمک می‌کردند، من هم با سپاه هم همکاری می‌کردم و اکثر شب‌ها به این پادگان می‌رفتم و به بچه‌های سپاه کمک می‌کردم و عملا خیلی با نیروهای رسمی‌فرقی نداشتیم.

شرح حال

تصویر پدرم(نفر سمت راست تصویر) به همراه دوتن دیگر از دوستان دانشجویش در دفتر سپاه در پادگان نوهد (بهمن ۱۳۵۹ش)

شرح حال

تصویری از پدرم در دفتر سپاه در پادگان نوهد (دی ۱۳۵۹ش)

مدتی بعد بنی‌صدر با تحریک نیروهای منافقین که آن زمان به آنها مجاهدین می‌گفتند، تصمیم گرفت برای خودش یک گاردی با نام "گارد ریاست جمهوری" یا "گارد بنی‌صدر" تشکیل دهد. مقدمات تشکیل این گارد را هم با همکاری منافقین که تشکیلات منسجمی‌داشتند انجام داد. یکی از جاهایی که برای این کار اختصاص دادند "پادگان نوهد" بود.

ما کم کم دیدیم در سوله‌هایی که آنجا هست، دارند نیروهای جدیدی می‌آورند و به آنها آموزش می‌دهند. نوعا از قیافه‌ها و رفتارهای آنها معلوم بود از خلاف‌کارها و بزن بهادرها هستند، در واقع خلاف‌کارهای تهران را جمع کرده بودند و در آنجا سازماندهی کرده و تحت عنوان گارد بنی‌صدر توسط همان بقایای تیپ نوهد که در پادگان مانده بودند، آموزش می‌دادند.

محل استقرار آنها در حد دو سوله خوابگاهی می‌شد. یک شب که دیدم سر و صدایی می‌آید به صورت ناشناس به آنجا رفتم تا سرکی بکشم و ببینم چه خبر است و اتفاقا آنها مشغول بزن و برقص بودند و اینقدر سرگرم بودند که متوجه حضور من در خوابگاهشان نشدند، حتی در راه برگشت یک کارتون نصفه قند هم بود که چون قند تمام کرده بودیم با خودم آوردم و آنها اصلا متوجه نشدند.

یک شب دیگر که قرار بود فردا بنی‌صدر به عنوان "فرمانده کل قوا" برای بازدید از پادگان و اولین هسته گارد خود به پادگان بیاید، نمایشگاهی درست کرده بودند که مثلا وضعیت آموزش‌های مختلف و... را نشان می‌داد، یک جایگاه هم برای سخنرانی بنی‌صدر در میدان بزرگ پادگان آماده کرده بودند. ما آن شب یک جمله‌ای از شهید بهشتی که آنها حساسیت زیادی روی او داشتند را روی پارچه‌ای یک متری نوشتیم و زیر آن هم اسم ایشان را زدیم و آن را مخفیانه بردیم در همان جایگاه نصب کردیم، بند برخی چادرهای نمایشگاه‌ها را هم تیغ زدیم و خلاصه یک آشفتگی در کارها بوجود آوردیم که نتیجه آن هم لغو مراسم بنی‌صدر شد.

زمان گذشت تا ۱۴ اسفند ۵۹ و ماجرای سخنرانی بنی‌صدر در دانشگاه تهران، برای آن سخنرانی به همه طرفداران بنی‌صدر و نیروهای منافقین فراخوان داده بودند که در آن جلسه حاضر شوند، در جلسه هم به صورت سازماندهی شده یک تعدادی از حزب‌الهی‌ها را دستگیر کردند و بردند بالا کارت‌های آنها را گرفتند که بنی‌صدر در سخنرانی نشان داد و گفت اینها بچه‌های کمیته هستند که آشوب درست می‌کنند.

درگیری‌هایی بین طرفداران بنی‌صدر و دانشجوهای حزب‌الهی بوجود آمد و نیروهای حزب‌الهی خیلی کتک خوردند ما شاهد بودیم که حتی تعدادی از دختران را زدند، برخی بچه‌های می‌گفتند با چاقو به برخی دختر‌های حزب‌الهی تعرض کرده بودند و چاقو را به قسمت‌های خاص آنها فرو کرده بودند.

نیروهایی که در این پادگان آموزش و سازماندهی شده بودند هم آنجا حضور داشتند و در واقع اولین عملیاتشان در آن سخنرانی بود.

شب که به پادگان آمدیم دیدیم، خبری از نیروهای گارد ویژه که لباس‌های خاص کماندویی می‌پوشیدند در پادگان نیست ولی در عوض یک سری نیروهای جدید هستند که همه لباس‌های صفر سربازی خاکی به تن دارند، دقت که می‌کردی چهره‌ها همان افراد سابق بودند که لباس‌ها و کمی‌قیافه‌هایشان را تغییر داده بودند.

شرح حال

تصویر پدرم فرد سمت چپ تصویر دانشگاه تهران نماز جمعه (دی ماه ۱۳۵۹ش)

.........................................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

بازدید : 585
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 14:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

حجت‌الاسلام و المسلمین "سید علی موسوی"

مناسبات آمارها ی ایران و جهان؛

یک هفته از ورود رسمی‌کرونا به ایران می‌گذرد، تا این لحظه که این متن را می‌نویسم در ساعت ۳ بعد از ظهر شنبه ۱۰ اسفند، تعداد وفیات شناسایی شده از کرونا در ایران به 43 نفر رسیده است.

مبتلایان شناسایی شده کل کشور نیز ۵۹۳ نفر. از این تعداد ۱۰۹ نفر در قم و ۱۸۰ نفر در تهران هستند.

آمار مبتلایان به مراتب بیشتر از این می‌باشند. میانگین سنی این ۵۹۳ نفر، ۵۰ سال است.

این به آن معناست که شناسایی (تست کرونا) تنها از میان افراد پرخطر مراجعه کننده به مراکز درمانی به انجام رسیده است، لذا ۷ درصد فوت مبتلایان نزدیک به معیارهای رسمی‌فعلی جهانی است.

طبق مقاله "وب‌سایت worldometer "

در مورد میزان فوت مبتلایان به ویروس کرونا، برای ۶۰-۶۹ ساله‌ها ۳.۶ درصد، ۷۰-۷۹ ساله‌ها ۸ درصد و ۸۰ سال به بالا ۱۴.۸ درصد است.

میزان فوت افراد تا ۴۰ سال عمر، ۲ درصد می‌باشد که اخبار موجود در ایران نیز فاصله‌‌‌ای با آن ندارد. لازم به ذکر است که این ۲ درصد نیز عموما از افراد دارای سابقه بیماری‌های پرخطر در برابر کرونا است.

میزان فوت بر اثر کرونا در میان بیماران قلبی-عروقی( ۱۰.۵%) دیابت ( ۷.۳% ) بیماری‌های مزمن تنفسی ( ۶.۳%) فشار خون ( ۶% ) و سرطان ( ۵.۶% ) است.

مقا یسه کرونا و آنفلوانزای فصلی؛

متوسط درصد فوت مبتلایان به کرونا را ۲.۳ درصد بر می‌شمارند در حالی که فوت ناشی از آنفولانزای فصلی در حدود ۰.۰۵ درصد است.

میزان اشاعه (بر اساس شاخص آر-صفر) در مورد آنفولانزا ۱.۳ تا ۱.۶ است.

به این معنا که هر نفر، ۱.۳ الی ۱.۶ نفر را مبتلا می‌کند، در حالی که در مورد ویروس کرونا آمارها بین ۲ تا ۳.۱۱ در تردد است.

این مقایسه نشان دهنده ریسک بالاتر کرونا در مقایسه با آنفولانزا است.

آ یا قرنطینه در مقابل ریسک کرونا منطقی است؟

بر اساس این آمارها خطر کرونا برای افراد بالای ۴۰-۵۰ سال و افراد دارای سابقه بیماری‌های قلبی-عروقی، دیابت، بیماری‌های مزمن تنفسی، فشار خون و سرطان بسیار بالا و قابل توجه است ولی در مورد افراد زیر ۴۰ سال که سابقه بیماری‌های مذکور را ندارند، فاقد ریسک قابل توجهی می‌باشد.

طبعا رعایت اصول بهداشتی نه فقط در مورد ویروس کرونا بلکه در مورد ویروس آنفولانزا بسیار لازم است. رعایت بهداشت در بیماری‌های ویروسی فصلی می‌تواند نقش بسیار چشمگیری در سلامت عمومی‌داشته باشد.

طبق آمار CDC آمریکا، ۴۲ ملیون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۸-۲۰۱۹ در این کشور مبتلا به آنفولانزا شده و ۶۱ هزار و ۸۰۰ نفر می‌میرند.

جمعیت آمریکا ۳۲۷ ملیون و ۲۰۰ هزار نفر است. یعنی ۱۳ درصد مردم آمریکا به آنفولانزا مبتلا شده‌اند.

اما در تصور عمومی‌مردم ما ریسک آنفولانزا پایین‌تر از آنچه باید باشد و ریسک کرونا بالاتر از آنچه باید هست.

با توجه به ریسک بسیار پایین کرونا برای افراد زیر ۴۰-۵۰ سال و فاقد سابقه بیماری‌های خاص و ریسک قابل توجه این ویروس برای افراد بالای این سن و دارای سابقه این بیماری‌ها، آنچه امکان عملی واضح‌تری دارد، قرنطینه شدن افراد پر ریسک است.

برای جلوگیری از انتشار بیماری توسط افراد ناقل با ریسک کم نیز باید افرادی که اولین نشانه‌ها را نیز در خود می‌بینند برای حفاظت سایرین از دست دادن بپرهیزند، ماسک‌هایی همچون ماسک N 95 بزنند و از حضور در مدرسه و تجمعات پرهیز کنند.

این امر می‌تواند ضمانت‌های قانونی (همانند جریمه ریالی فرد مشکوک) و شرعی (حکم به حرمت در خطر قرار دادن سایرین) پیدا کند. به جای محبوس کردن افراد سالم و ایجاد فشار روانی در فضای عمومی‌کشور، می‌توان به صورت منطقی از اشاعه این گونه بیماری‌ها جلوگیری کرد.

آ یا کرونا یک بحران است؟

کرونا بیماری پر ریسک‌تری از آنفولانزا برای افراد بالای ۴۰ سال و نیز افراد دارای بیماری‌های خاص است اما به هیچ وجه قابل مقایسه با بیماری‌های خطرناکی چون ایبولا و طاعون نیست. این امر بر اساس آمار جهانی نیز به سادگی قابل فهم است.

بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی به طور متوسط ۵۰ درصد مبتلایان به ایبولا فوت می‌کنند.

این درصد حسب شرایط بین ۲۵ تا ۹۰ درصد تغییر می‌کند.

بر اساس آمار همین سازمان در مورد طاعون

فوت مبتلایان حدود ۳۰ تا ۶۰ درصد است. این آمار در مقایسه با ۲ درصد فوت مبتلایان به کرونا (که آن درصد هم مربوط به افراد پر خطر می‌باشد) قابل مقایسه نیست.

واقعیت برساخته سیاسی کرونا؛

ویروس کرونا و ریسک آن پدیده‌‌‌ای «واقعی» است اما «تصویر ذهنی عمومی» از این بیماری به شکل یک کابوس بحرانی، زاییده رسانه است.

یک واقعیت عینی در شکل‌گیری این تصور رسانه‌ای وجود دارد و آن تعامل کشور چین با این بیماری است.

چین به مدت ۷ هفته این بیماری را وارد موج رسانه‌‌‌ای نمی‌کند.

اما با فشار سیاسی و جنجال رسانه‌های غربی، چین منفعل شده و پس از ۷ هفته مشاهده علائم در اولین بیماران شهر "ووهان" در 10 ژانویه، رسما شیوع این بیماری را اعلان کرده و این شهر را قرنطینه می‌کند.

طبعا قرنطینه بعد از ۷ هفته تنها یک نمایش سیاسی داخلی و خارجی است.

در این میان ترس و وحشت چینی‌ها را نیز نباید از قلم انداخت. با توجه به ممنوعیت بودیسم در چین، مردم چین اعتقادی به جهان پس از مرگ ندارند. این امر مواجهه با مرگ اندیشی را برای یک چینی بسیار دشوار می‌کند. از این رو کنترل این وحشت در چین نیز خود برای فضای سیاسی داخلی این کشور اهمیت بالایی پیدا می‌کرد.

۷ هفته پنهان کاری چین، بیش از همه آمریکا را در معرض این ویروس قرار داده است. حجم ترددهای چینی بعد از کشورهای اطرافشان، به آمریکاست. نوع مدیریت افکار عمومی‌در آمریکا نشان دهنده آن است که این ویروس آنقدرها بحرانی نیست.

ترامپ در حال حاضر با وعده پیدا شدن واکسن، از وحشتی که به سقوط "داوجونز" منجر شد، جلوگیری کرده است و بر همین پاشنه در را خواهد چرخاند اما بحران موجود در ایران به این سادگی نقش برآب نخواهد شد.

ماه‌های آینده روشن خواهد شد که این بحران برساخته رسانه است و سراسیمگی جامعه پزشکی و مسئولین بهداشتی در دامن زدن به این موج ترس و وحشت نقش بسیار جدی داشت.

📌 رانندگی در جاده کوهستانی در زمستان پرخطر است اما بر اساس هیچ منطقی جاده‌های کوهستانی در زمستان بسته نمی‌شوند.

هنگام بارش برف نیز، تنها الزام به داشتن زنجیر چرخ است که مورد مراقبت قرار می‌گیرد.

📌 جامعه پزشکی تنها مسئول سلامت جسمی‌جامعه نیست، بلکه مسئول سلامت روحی جامعه نیز می‌باشد.

هر سخت‌گیری و بحران سازی غیر منطقی، جامعه را شرطی کرده و در بحران‌های جدی تر امکان پذیرش عمومی‌مقابله منطقی را کاهش خواهد داد.

.........................................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

بازدید : 455
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 14:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

🔰 بعد از منتشر شدن ویروس کرونا برخی اولین پیشنهادشان برای تعطیلی، حرم‌های مطهر و مساجد بود و کاری به فروشگاه‌های بزرگ و بانک‌ها و دیگر مراکز اجتماع نداشتند...

🔰 در جواب آنها کسانی چون بنده، پست‌های مختلفی گذاشتیم و گفتیم اینجا دارالشفاء است و سال‌ها ما از این حرم‌ها، شفای خود را طلب می‌کرده‌ایم، امام رضا(علیه اسلام) و حضرت معصومه(س) واسطه‌های فیض و روزی ما هستند و به واسطه آنهاست که رحمت بر ما نازل می‌شود، حرم‌های مطهر محل نزول ملائک هستند و نزول ملائک سِلم و سلامتی را به دنبال دارد، پس اگر قرار بر تعطیلی است، آخرین گزینه این مکان‌های مقدس هستند و اگر خطر به حدی است که بنای بر تعطیلی باید گذاشت باید اول دیگر مراکز اجتماع را محدود کرد.

🔰 حرم‌های مطهر را با رعایت نکات بهداشتی و محدود کردن اجتماعات بایست باز نگه‌داشت چرا که در این وضعیت اضطراب و تشویش اذهان مردم، حرم‌های مطهر پناه‌گاه و محل آرامش و سکون است و بستن آن ضرر بسیار بزرگی دارد.

⁉️ برخی به ما اشکال کردند که صدر و ذیل حرف‌های شما با هم نمی‌سازد، اگر می‌گویید حرم‌ها محل شفا و نزول ملائک است پس چرا بایست نکات بهداشتی را در حرم‌های مطهر رعایت کنید؟ و اجتماعات را محدود؟

🔰 پاسخ این بود که ما دو پیامبر داریم پیامبر بیرون به ما می‌گوید: رحمت از باب این‌ها بر شما نازل می‌شود و حرم‌های آنها محل نزول ملائک است، پیامبر درون که عقل باشد می‌گوید شما مکلف هستید اسباب گشترش مریضی را محدود کنید اما بدانید اسباب عالم محدود به اسباب مادی نیست، همانطور که اسباب مادی را خداوند قرار داده است اسباب غیر مادی را نیز خداوند قرار داده است و از ما خواسته‌ است که به اسباب مادی تمسک کنیم اما نه اثر را از آن ببینیم و نه خود را به این اسباب مادی محدود کنیم.

همانطور که خداوند به پیامبرش می‌گوید بجنگ و تیر بیانداز ولی بدان! این تو نیستی که تیر می‌اندازی، من هستم.

⁉️ اشکال دیگری که برخی کرده بودند این بود که چرا اهل بیت یا علماء کرامتی نشان نمی‌دهند تا عذاب از قم برداشته شود یا لااقل از آنجا شروع نشود!

🔰 پاسخ این بود که:

🔹 اولا این مشکلات برای مؤمنین عذاب نیست بلکه ابتلاء برای رشد دادن و توجه آنها به خداوند است چرا که هرچیزی اتصال و اتکای مؤمن به خداوند را بیشتر کند، رحمتی از سوی خداست، مؤمن اگر به خدا اتکا داشته باشد، در مشکلات آرامشش را که از دست نمی‌دهد بلکه از اتکای به خدایش لذت نیز می‌برد.

اما این مشکلات برای کسانی که اهل توحید نیستند چه؟ برای آنها عذاب است چرا که آنان را به انتهای هستی‌شان نزدیک می‌کند.

🔹 و ثانیا اینکه در تاریخ هزاران اعجاز و کرامت از اهل بیت و حتی علما ثابت شده است و بحثی در قدرت اعجاز آنها نیست، اما چرا مثلا با قدرت اعجاز، قم استثناء از بلا نمی‌شود؟ چون خود عدم اعجاز رحمتی از سوی خداوند است. (به طور مثال بنگرید به آیات: ۸ و ۵۸ انعام)

اعجاز حجت را بر همه تمام و مهلت برای تأمل و حتی لجاجت را تمام می‌کند و مهم‌تر از آن هم اینکه معجزه اصلی دین خاتم از جنس تعقل و حکمت است و نه مرده زنده کردن و دریا شکافتن و تجربه نشان داده است که آنان که با شکافتن دریا ایمان آوردند با گوساله سامری هم از دین خارج شدند اما آنان که با تعقل ایمان آوردند با این چیزها از دین خارج نمی‌شوند.

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

بازدید : 679
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 7:07
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

🔰 سال ۹۰ و انتخابات مجلس در پیش بود؛

رهبری در ۱۹ دی گفته بودند:

👈 «انتخابات باید سالم باشد، رقابتی باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمت‌زنىِ متقابل است؛ اینها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست که کسی اثبات خود را متوقف بر نفی دیگری بداند.»

🔰 برداشت ما از این بیان حضرت آقا این بود که در معرفی کاندیدها بایست سعی کرد ایجابی و اثباتی حرف زد و نه اینکه به نقد دیگر اشخاص پرداخت، هرکس بیاید خود را معرفی کند و اگر بنا است نقدی کند به صورت کلی تفکرات را نقد کند و نه اشخاص را؛

🔰 گردهمایی مسئولان جبهه پایداری کل کشور در مجموعه "یاوران مهدی" جمکران بود و بنده هم با اینکه مسئولیتی نداشتم به دعوت برخی دوستان به آنجا رفتم، آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) صحبت می‌کردند و می‌گفتند:

👈 «وقتی ما می‌دانیم فلان نماینده فاسد است یا انحراف فکری دارد و... نمی‌توانیم ساکت باشیم و باید مردم را آگاه کنیم.(نقل به مضمون)»

ضمن صحبت‌های ایشان به برخی دوستان خود گفتم این‌که نشد! این خلاف توصیه چند روز گذشته رهبری است!

🔰 سال ۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود. نیروهای انقلابی که در انتخابات مجلس پیروز شده بودند این دور هم مثل همین حالا خود را برنده انتخابات می‌دانستند؛

🔰 دوستان خیلی انقلابی بنده در مدرسه معصومیه(س) که عمدتا از دانش‌آموختگان طرح ولایت دانشجویی بدست شاگردان آیت‌الله مصباح و عضو بسیج معصومیه هم بودند، به شدت از نظرات جبهه پایداری تأثیر می‌گرفتند اما بنده با اینکه هم دانش‌آموخته طرح ولایت بودم و هم بسیجی و هم از مریدان آیت‌الله مصباح، با دوستان خیلی انقلابی خود در معصومیه اختلاف نظر داشتم.

🔰 آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) گفته بودند زیر آسمان و زمین بهتر از آ لنکرانی وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد را نمی‌شناسند و جبهه پایداری هم حامی‌و دعوت کننده از ایشان برای حضور در صحنه انتخابات بود.

🔰 بنده و جمعی از دوستان که همشهری دکتر لنکرانی هم بودیم، ایشان را کاندید اصلح نمی‌دانستیم و مُصِر بودیم که "سعید جلیلی" کاندید أصلح است و در همین راستا هم کمپین دعوت از او راه انداخته بودیم.

🔰 وقتی برای جلیلی و دعوت از او کار می‌کردیم یکی از دوستان طرفدار جبهه پایداری که لابد خود را نماد انقلاب و اسلام ناب می‌دانست، به بنده گفت: شما مأمور دشمن هستید برای ایجاد افتراق در جبهه حق!

یکی از اشکالات دوستان این بود که چرا سعید جلیلی وقتی قم آمده است، خدمت آیت‌الله مصباح نرفته است، برخلاف آ دکتر لنکرانی!

🔰 تبلیغ برای معرفی سعید جلیلی که آن روز چندان شناخته شده هم نبود، سخت بود، مجبور بودم جزوه‌هایی از سعید جلیلی تهیه کنم و در مدرسه بفروشم، مسئول سیاسی بسیج می‌گفت: شماها خیلی زرنگید هم کاندیدتان را معرفی می‌کنید هم پول درمیاورید! یکی دیگر از مسئولان بسیج می‌گفت: بابا می‌گن سعید جلیلی حتی عرضه نداشته است بسیج امام صادق(ع) را بچرخاند الکی از او حمایت نکنید.

به آنها می‌گفتم من که می‌دانم آخرش شما هم مجبور می‌شوید بیایید از جلیلی حمایت کنید، به شما پیشنهاد می‌دهم لااقل او را تخریب نکنید!

🔰 اما واقعا این حرف‌های سطح پایین ریشه در مسئولان اصلی ج پایداری نداشت، دعوای اصلی هدایت‌گران ج پایداری که اکثر آنها اهل تقوا بودند به یک پرسش بازمی‌گشت که آیا ما حجت داریم از حمایت أصلح دست بکشیم و از صالح حمایت کنیم؟! ولو أصلح در نظر مردم مقبولیت نداشته باشد!

سؤال اصلی آنها این بود که تکلیف ما نسبت به حصول نتیجه چیست؟

📌 اما پاسخ این سؤال را هم ۵ ماه پیش از آن رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان ( ۶ مرداد) توضیح داده بودند:

👈 «رابطه‌ی «تکلیف‌مداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟

امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟

چطور می‌شود چنین چیزی را گفت؟

امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختی‌ها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی‌را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، می‌شود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟

حتماً تکلیف‌گرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند.

مگر می‌شود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه.

البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل می‌کند، اگر یک وقتی هم به نتیجه‌ی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمی‌کند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده.

اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیت‌ها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیت‌ها برنامه‌ریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمی‌کند؛ او کار خودش را انجام داده.

بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.

در دفاع مقدس و در همه‌ی جنگ‌هائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد می‌شدند، برای تکلیف هم حرکت می‌کردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود.

در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد می‌شدند، اغلب احساس تکلیف می‌کردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی‌نداشته باشند؟ اینجور نیست.

بنابراین تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست می‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راه‌های مشروع و میسّر، برنامه‌ریزی کند.»

️ حال باید از خود بپرسیم که حمایت از أصلح هدف ما است، یا به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن!

...................................

نظر یکی از دوستان:

لطفا درباره پست اخیر کانال مطلب واضح تری بفرستید. همون پرسش که وظیفه ما تکلیف گرایی است یا وظیفه مون اینه که صالح ترین فرد ممکن را وارد مجلس کنیم؟

خود بنده و برخی دوستان مذهبی در این چالش قرار گرفتیم و نتیجتا موجب تعارضات و دلخوری‌هایی شده.

پاسخ بنده:

سلام اخوی

ما مأمور به تکلیف هستیم و نه نتیجه

و این به معنی این است که ما اگر هم به نتیجه نرسیدیم ضرر نکرده‌ایم غایت ما انجام تکلیف بوده است و نتیجه با خداست.

اما بحث اینجاست که تکلیف ما ناظر به نتیجه مشخص می‌شود و ما تکلیف داریم به بهترین شکل ممکن برای حصول نتیجه اقدام کنیم، حالا اگر کار کردیم و به نتیجه نرسیدیم غصه نداریم چون به آنچه باید عمل کرده‌ایم.

در این موضوع مشخص انتخابات هم تکلیف ما حمایت از أصلح نیست بلکه به قدرت رساندن بهترین کسی که امکان بالفعل به قدرت رسیدن دارد است.

مثلا فلان گزینه اگرچه فی‌الواقع اصلح است ولی امکان رأی آوردن ندارد چون مقبولیت ندارد ولی فلان گزینه صالح است و فی‌الواقع نسبت به أصلح پایین‌تر است اما اگر او را کمک کنیم احتمال به قدرت رسیدن دارد اینجا تکلیف ما حمایت از اوست.

البته در گام اول نبایست این حرف را زد و باید تلاش کرد که همان أصلح به قدرت برسد ولی وقتی در زمان مناسب به این جمع بندی رسیدیم که با اینکه ما به او کمک کرده‌ایم باز شرایط به قدرت رسیدنش فراهم نشده است، حالا باید به نحوی عمل کرد که از غایت اصلی که به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن است باز نمانیم.

.................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

بازدید : 624
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 7:07
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

🔰 سکانسی از فیلم سینمایی W 2008 به کارگردانی الیور استون؛


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 22 ثانیه

⁉️ گفت: آخوندها چه‌کار به آمریکا و انگلیس دارند؟ گفتم: اشتباه گرفته‌ای،بگو: آنها با آخوندها چه‌کار دارند؟

🔹 وقتی در قرارداد "تنباکو" و "رویترز" خواستند ایران را مثل هند مستعمره خود کنند، آخوندهایی به اسم "میرزای شیرازی" و "ملاعلی کنی" مقابل آنها ایستادند.

🔺 اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف روحانیت، نفوذی‌های خود را به اسم مشروطه به کار گرفتند ولی باز یک آخوند به اسم "شیخ فضل‌الله نوری" نگذاشت اهدافشان به سرانجام برسد.

🔺 اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف روحانیت تلاش کردن قرارداد ۱۹۱۹م را با رشوه به احمدشاه و وثوق‌الدوله به ایران تحمیل کنند و در کودتای ۱۲۹۹ش رضاشاه را به قدرت رسانند، اما باز یک آخوند به اسم "مدرس" مقابل آنها ایستاد و اجازه نداد هرکاری می‌خواهد بکند.

🔹 وقتی می‌خواستند نفت ایران را برای سال‌ها مجانا ببرند، یک آخوند به اسم "کاشانی" بود که مقابل آنها ایستاد.

🔺 اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف قدرت روحانیت کودتای ۲۸ مرداد را انجام دادند و صدر و ذیل مملکت را در مشت خود گرفتند.

اما این‌بار هم باز یک آخوند به اسم "سیدروح‌الله خمینی" مقابل آنها ایستاد و آنها را از این کشور بیرون کرد.

📌 اما بازهم بیکار ننشستند و با نفوذ و تحریم و... هرچه تلاش کردند تا ایران یعنی مرکز قلب استراتژیک جهان را دوباره در اختیار بگیرند، باز یک آخوند به اسم "سیدعلی خامنه‌ای" مقابل آنها ایستاده است.

......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

بازدید : 471
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 7:07
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شرح حال

🔰 گاهی اولیاء خدا با قاطعیت مطالبی را می‌گویند که برای دیگران چندان واضح نیست و انسان متحیر می‌شود که منشاء این قاطعیت چیست؟ این اطمینان قلبی برای تبشیر مؤمنان از کجاست؟ شاید خیلی هم مهم نباشد که طریق هدایت اولیاء الله چگونه است مهم این است که آنکس که مؤمن باشد خدا قلب او را هدایت خواهد کرد.

«وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ (۱۱ التغابن)»

🔰 حجت‌الاسلام فلسفی در کتاب خاطرات خود نقل می‌کنند:

وقتی مرحوم مطهری [از پاریس] برگشت به دیدن ایشان رفتم؛ دیدم آقای مطهری می‌گوید: «آقا من مبهوت هستم» گفتم: «چرا؟» گفت: «تصمیمی‌که امام گرفته، با این همه نظامی‌های تا دندان مسلح، با آن همه حمایت‌های آمریکا، انگلستان و فرانسه،‌ نتیجه چه خواهد شد؟ آیا واقعا این تصمیم برای ما موفقیت پیش می‌آورد؟»

ایشان می‌گفت: «به امام گفتم: آقا خطر خیلی مهم است، خودتان را چطور می‌بینید؟ امام در جواب فرمود: علی‌التحقیق پیروزیم!»

شهید مطهری می‌گفت: «یک روحانی غیر از یک کاسب است که این حرف را بزند. دیدم از یک طرف امام خمینی است، عظمت دارد و من نمی‌توانم از ایشان بپرسم چرا پیروزیم؟ ولی پرسیدم: آیا به محضر امام عصر شرفیاب شدید و او این خبر را داده است؟ امام نفی و اثبات نکرد و فقط گفت: «قطعا پیروزیم.» گفتم: الهامی‌به شما شده است؟ گفت: « قطعا پیروزیم» از هر دری که من وارد شدم؛ ایشان نگفت که واقعیت چیست؟ ولی همچنان با قاطعیت می‌گفت: «پیروزیم و اعتنا به این همه تانک و توپ و نظامی‌و غیره نکنید، علی التحقیق پیروزی با ماست.»

شهید مطهری با حال بهت این سخنان را به من گفت و خود متحیر بود. می‌گفت: «من نفهمیدم امام از چه منشأ و منبعی به این حقیقت رسیده است.»

..................

📝 مبنع: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص: ۴۳۱.

📝مطالب مرتبط:👇
پیشگویی‌های رهبری

............................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 142
  • بازدید سال : 301
  • بازدید کلی : 15055
  • کدهای اختصاصی